دستگاه گوارش نشخوار کنندگان

نوشته شده توسط:علیرضا مولوی | ۰ دیدگاه

 

دستگاه گوارش نشخوارکنندگان

 

دستگاه گوارش مانند لوله‎ای است که از دهان شروع شده و تا مقصد ادامه دارد و کار این دستگاه جویدن غذا، بلعیدن لقمه، هضم، جذب و دفع آن است. دستگاه گوارش، غذا را به ترکیب‎های ساده‎تر و جذب‎شدنی تبدیل و از آنها برای تولید انرژی و سنتز ترکیب‎های دیگر استفاده می‎کند. دستگاه گوارش از دهان (زبان و دندانها)، گلو (حلق)، مری، معده (شکمبه، نگاری، هزارلا و شیردان)، روده باریک، روده فراخ و اندام‎های گوارشی (غده‎های بزاقی، جگر و پانکراس یا لوزالمعده) تشکیل شده است.

 

دهان:

 

دهان برای خرد و مخلوط کردن خوراک با بزاق به کار گرفته می‎شود اما ممکن است در گرفتن غذا و نیز به عنوان یک اندام دفاعی و حمله در برخی گونه‎ها کاربرد داشته باشد. زبان و دندان‎ها به وسیله لب‎ها، گونه‎ها و ماهیچه‎های آرواره‎ها، احاطه گردیده‎اند.

 

دندانها:

در دهان نشخوارکنندگان کوچک و بزرگ از روزهای اول زندگی دندانهای جلو به چشم می‎خورد. این دندانها به نام دندانهای ثنایا، یا دندان پیشین می‎باشد که تعداد آنها 8 عدد بوده و فقط در فک پایین می‎روید. در زمانهای مختلف رشد این دندانها تبدیل به دندان‎های اصلی می‎شوند که در تعیین سن نشخوارکننده اهمیت زیادی دارند. در دهان نوزاد نشخوارکنندگان در همان روزهای اول 3 عدد دندان آسیا در هر طرف و هر فک رویش می‎نماید و در مجموع 20 عدد دندان شیری وجود دارد. ولی در نشخوارکنندگان بالغ 32 دندان وجود دارد که بتدریج 6 عدد دندان آسیا در هر طرف و هر فک و 8 دندان ثنایا که بتدریج به دندان دائم تبدیل خواهد شد.به ادامه مراجعه کنید/

غدد بزاقی:

شامل 3 جفت غدد بزاقی اصلی و چندین غدد بزاقی کوچک می‎باشد.

 غدد بزاقی اصلی عبارتند از:

 1-یک جفت غدد بناگوشی

2- یک جفت غدد زیرفکی و غدد زیرزبانی

3- برخی از غدد ترشحات آبکی دارند که به آنها غدد بزاقی سروزی می‎گویند،

برخی دیگر ترشحات مخاطی دارند تحت نام غدد بزاقی مخاطی و برخی دیگر نیز ترشحات آبکی و هم ترشحات مخاطی دارند و به آنها غده‎های بزاقی مخاطی می‎گویند نقشی که بزاق در نشخوارکنندگان دارد افزایش مایعات شکمبه و نگاری به منظور بهتر کردن فرآیندهای تخمیری میکروبی، تنظیم PH شکمبه و نگاری (بین 8/5 الی 7) با افزودن بیکربنات و فسفات، با از بین بردن کف از بروز نفخ جلوگیری می‎کنند و نیز برگرداندن اوره به شکمبه و نگاری جهت حفظ مبادلة اورة خون، شکمبه و بزاق می‎باشد.

حلق یا Pharinx رابط بین دهان و لوله مری می‎باشد.

لوله مری یا( Oesophagus) :

لوله‎ای است عضلانی و قرمز رنگ که آن را سرخ روده نیز می‎نامند. مری ادامة حلق است و تا معده ادامه دارد. مری، مایع مخاطی ترشح کرده و لقمه (غذا) را به سوی معده، هدایت می‎کند. اسفنکتری در ابتدای مری وجود دارد که در حالت عادی منقبض است و دهانه مری را بسته نگه می‎دارد. که بالا آمدن حنجره در زمان گذشتن غذا از گلو سبب انبساط این اسفنکتر و وارد شدن لقمة غذا به مری می‎شود. یک اسفنکتر دیگر در بخش انتهایی مری وجود دارد که هنگام فرو بردن غذا، این اسفنکتر منبسط می‎شود تا لقمه وارد معده شود.

معده (Estomac) :

معده عضو اصلی و مشخص نشخوارکنندگان را تشکیل می‎دهد که ظرفیت آنها در گاو 300 لیتر و در گوسفند و بز 10 لیتر می‎باشد. این عضو در نشخوارکنندگان از 4 بخش مجزا و نیز مربوط به هم تشکیل شده
است برخی از محققین این اعضاء مختلف را در حکم یک معده یا قسمتهای مختلف آن دانسته‎اند. لذا نشخوارکنندگان را
Polygastric می‎نامند که دارای 4 معده مجزا و مختلف هستند. شتر که جزو نشخوارکنندگان است دارای 3 معده می‎باشد.

1- شکمبه (Rumen) :

شکمبه که آن را علفدان نیز می‎گویند 90 درصد از حجم معده نشخوارکنندگان را تشکیل می‎دهد. این عضو بیشتر طرف چپ حفره بطنی را فرا گرفته است. ابتدای شکمبه فم‎المعده که لوله مری را به شکمبه متصل می‎کند و از آن پس این مجرا تا نگاری و هزارلا و بالاخره تا شیردان ادامه می‎یابد. جدار شکمبه را سیرابی (Pans) می‎نامند.

شکمبه: از نقطه نظر نسج‎شناسی وجود مخاطات مخطط در جدار داخلی شکمبه، امکان جذب مواد را از آن کاملاً میسر می‏سازد. مخصوصاً که قشر شاخی مخاط خیلی نازک بوده و مویرگهای پرخون فراوانی که از زیر قشر اپیتلیال عبور می‎کند قابلیت جذب آن را بالا می‎برد.

 برجستگیهای موجود در اپیتل شکمبه و نگاری باعث افزایش سطح داخلی آنها شده و میزان جذب را بالا می‎برد. چنانکه از کلیه مواد قابل هضم در دستگاه گوارش 40 درصد در شکمبه گاو و 55 تا 85 درصد در شکمبه گوسفند هضم و جذب می‎گردد. اپیتل پوشش مخطط شکمبه کاملاً از نظر نسج‎شناسی شبیه پوست بدن می‎باشد با این تفاوت که خیلی نازکتر است، از دلایلی که محققین به منظور قابل جذب بودن مخاط شکمبه ارائه می‎کنند این است که بعد از غذا میزان اسیدهای چرب فرار در شکمبه افزایش می‎یابد در صورتیکه در شیردان زیاد نمی‎شود. پس مسلم است که تمام آن توسط مخاط شکمبه جذب می‎شود. همچنین خونی که از جدار شکمبه گرفته شده دارای مقدار زیادتری اسیدهای چرب بوده است.

2- نگاری (Reticulum) :

کوچکترین اندام از معده نشخوارکنندگان است که روی جناق سینه قرار دارد و بطور عرضی روی خط وسط می‎باشد. قسمت داخلی آن از نظر مخاطی کاملاً شبیه مخاط شکمبه است که حجرات آن چندضلعی و خیلی شبیه حجرات کندوی عسل می‎باشد. حفره‎های نگاری و شکمبه، با یکدیگر راه دارد و دیوارة کوتاهی آنها را از هم جدا می‎کند. به همین دلیل، این دو حفره را روی هم رفته، حفره نگاری شکمبه نیز می‎نامند.

 جدار نگاری دارای انقباضات شدیدی است که می‎تواند مواد غذایی را تا لوله مری و دهان براند. لذا اغلب اجسام خارجی مانند یخ, سیم و شیشه و غیره که بوسیله حیوان نشخوارکننده بلع می‎گردد در جدار آن نفوذ نموده و گاهی نیز در اثر مجاورت با قلب این اجسام به قلب صدمه وارد می‎کند و سبب مرگ حیوان نیز می‎شود. لذا در مورد دل دردها در اثر اجسام خارجی این عضو همیشه در معرض سوراخ شدن و عوارض ناشی از آن می‎باشد.

3- هزارلا (Omasum) :

هزارلا، اندامی کره‎ای شکل است که از نگاری بزرگ‎تر و حجیم‎تر است. و صفحه‎هایی ماهیچه‎ای به نام لامینا دارد که وجود این پرده‎ها باعث می‎شود که سطح قابل جذب هزارلا به نسبت چندین برابر افزایش یابد. به همین جهت محتویات آن بسرعت آب خود را از دست می‎دهند. و آب همراه مواد از مخاطات هزارلا جذب می‎گردد. اگر بنا به دلایلی جذب مواد غذایی در هزارلا متوقف شود آب آن بیش از اندازه جذب شده و مواد خشک می‎گردند. که خود زمینه‎ساز بیماری در نشخوارکنندگان خواهد بود که بنام اختلالات هزارلا معروف است.

4- شیردان (Abomasum) :

این معده از نظر ساختمان داخلی و از نظر وظایفی که انجام می‎دهد
کاملاً شبیه معده حیوانات یک معده‎ای است. شیردان بوسیله باب‎المعده
یا پیلور به روده‎ها وصل می‎شود. در ناحیه پیلور اسفنکتر محکمی قرار
گرفته که باز و بسته شدن آن از نظر فیزیولوژیکی خیلی مهم بوده و آن را
Pyloriespbiucter گویند.

روده‎ها (Intestine)

روده‎ها به دو قسمت متمایز تقسیم می‎شوند روده کوچک و روده بزرگ:

روده کوچک (Small Intestine) :

روده کوچک یا باریک از 3 قسمت به نام‎های دودنوم (دوازدهه) که قسمت ابتدایی روده باریک است و ترشحات پانکراس و صفرا در این بخش می‎ریزد. ژژونوم و ایلئوم که توسط روده‎بند (Mesenter) نگهداری شده و آویزان می‎باشند.

روده بزرگ (فراخ) (Large Intesting) :

روده بزرگ از دو بخش بنام روده کور و کولون تشکیل شده است که کولون خود نیز شامل کولون بالارونده، کولون عرضی و کولون پایین‎رونده می‎باشد. کولون پایین‎رونده به راست‎روده و مقعد ختم می‎شود.

تقسیم‎بندی دستگاه گوارش نشخوارکنندگان:

1- بخشی که فقط راه عبور خوراک را تشکیل می‎دهد بنام Ingestion نامیده می‎شود که خوراک از این راه وارد دستگاه گوارش می‎گردد. این قسمت شامل دهان، حلق و مری است.

2- قسمتهایی که نقش هضم و جذب را به عهده دارند و آن را Digestion می‎نامند که شامل معده و روده‎ها تا آنجا که در مواد غذایی تغییراتی ایجاد گردیده و قابل جذب می‎شوند.

3- بخش دیگری که مجرای دفع را تشکیل می‎دهد و آن را Exgestion می‎نامند که چندان تفاوتی به لحاظ ساختمانی با قسمت اولیه ندارد.

در دستگاه گوارش نشخوارکنندگان قسمتهایی که با سن حیوان رشد کرده و نمو مخصوص بخود دارند چهار معده می‎باشد که چگونگی افزایش حجم آنها در زیر آمده است:

 

شکمبه

نگاری

هزارلا

شیردان

گوساله تازه زا

20%

ــ

ــ

80%

گوساله دو ماهه

50%

ــ

ــ

50%

گوساله سه ماهه

70%

ــ

ــ

30%

گوساله چهار ماهه

80%

ــ

ــ

20%

گوساله 18 ماهه

80%

5%

5/7%

5/7%

 

در نشخوارکنندگان تازه‎زا سه معده اولی کاری انجام نمی‎دهند زیرا در اثر رفلکس ناودان مری مواد غذایی اولیه مانند شیر و آب مستقیماً به شیردان وارد می‎شود. در اینصورت که 3 معدة اولی عملی انجام نداده و حیوان در روزهای اول زندگی مانند حیوانات تک معده‎ای زندگی می‎کند. لذا به کلیه مواد مغذی و ویتامینها و مواد پروتیدی حیوانی مانند نوزاد حیوانات دیگر احتیاج کامل دارد. به تدریج که حیوان بزرگ می‎شود و مواد علوفه‎ای به 3 معده اولی وارد می‎گردد و شروع به افزایش می‎نماید و اجتماع میکروبی را که منبع اصلی تجزیه و تأمین غذایی در نشخوارکنندگان است بوجود می‎آورد این اجتماع میکروبی که بنام میکروارگانیسم معروف است در شکمبه نشخوارکنندگان و در روده‎های بزرگ در حیوانات علفخوار تک معده‎ای را بوجود می‎آورد که این میکروارگانیسم‎ها با حیوانات میزبان همزیستی را بوجود می‎آورند.

 این همزیستی میکروب و حیوان میزبان سبب می‎شود که نکات زیر انجام گردد:

1- امکان استفاده از جیره غذایی کاملاً سلولزی برای علف‎خواران

2- اختلاف کلی مواد غذایی از نوع پروتیدی

3- برآورده شدن نیاز ویتامینهای گروه B برای میزبان

بنابراین نشخوارکنندگان کوچک و بزرگ بطور کامل از این میکروارگانیسم‎ها و این همزیستی استفاده می‎کنند و حیوانات علفخوار تک معده‎ای مانند اسب و خرگوش مانند نشخوارکنندگان از این امکان برخوردار نیستند.

 

فیزیولوژی دستگاه گوارش نشخوارکنندگان

هضم مواد غذایی بوسیله اعمال مکانیکی، میکروبی و شیمیایی صورت می‎گیرد. اعمال مکانیکی، باعث خرد شدن و نرم شدن غذا و آغشتگی آن با ترشحات مجاری گوارشی و جابجا شدن آنها در لوله گوارش می‎گردد. این اعمال شامل جویدن و حرکات مختلف دستگاه گوارش است.

عمل جویدن (Mastication) :

در مرحله اول جویدن خوراک در نشخوارکنندگان بطور خیلی ناقص انجام می‎گردد. یعنی نشخوارکنندگان در مرحله اول لقمه غذایی را قبل از خرد کردن بوسیله دندانها و قبل از آغشتگی کامل با بزاق بلع می‎نمایند. دندانها، زبان و لب‎ها در گرفتن غذا و انتقال آن به دهان نقش مهمی دارند. بلع غذا به 3 مرحله تقسیم می‎شود: عبور غذا از دهان، گلو (حلق) و مری. عبور غذا از دهان بوسیله زبان انجام می‏شود. عبور لقمه غذا با حرکات دودی دیوارة گلو از گلو به درون مری فرستاده می‎شود. عبور غذا از مری به وسیله انقباض دودی مری انجام می‎گردد.

 مجاورت لقمه غذایی با مخاط دهان باعث تحریک جویدن می‎گردد. ضمن عمل جویدن بزاق ترشح می‎شود و ترشح بزاق خصوصاً در نشخوارکنندگان فقط نقش مکانیکی، از نظر خیس و نرم کردن لقمه غذایی و سهولت در بلع را به عهده دارد که بسیار مهم است. بزاق مایعی است بدون رنگ و بو و کمی چسبناک که بوسیله غده‎های بزاقی و غده‎های کوچک مخاطی تراوش می‎شود.

غدد بزاقی:

غدد بناگوشی، زیرزبانی و زیرفکی و نیز غده‎های کوچک مخاطی زیادی که در تمام سطح مخاط دهان موجود است و ترشحات خود را به ترشحات بزاقی می‎افزاید و از مجموع تراوشات این غده‎ها، بزاقی مخلوط به دست می‎آید. وزن مخصوص بزاق 002/1 تا 006/1 و مقدار آن در 24 ساعت در انسان  تا 5/1 لیتر در اسب 42 لیتر و در گاو به 56 لیتر می‎رسد. واکنش آن قلیایی بوده و در گاو PH آن 3/8 می‎باشد. هر یک از غدد ترشحات مخصوصی دارند.

 بزاق غده بناگوشی کاملاً آبکی است و جهت خیساندن مواد خشک ترشح می‎شود. لذا در حیوانات علفخوار این غده بزرگتر بوده و ترشح آن زیادتر است. موکوس که ماده لزج بزاق می‎باشد در ترشحات غده بناگوشی وجود ندارد.

ترشحات غدد زیرفکی موسین‎دار و لزج است و خاصیت مکانیکی دارد. به این ترتیب دور لقمه غذایی را احاطه کرده و آنرا کاملاً لغزنده‎ می‎نماید که در طول لوله مری براحتی عبور نماید، غدد زیرمخاطی نیز بزاقی ترشح می‎کنند که موسین و ماده مخاطی آن بیشتر بوده و شبیه غدد زیرزبانی می‎باشند. بزاق دارای 05/0 درصد مواد جامد است که 5/1 در هزار آن مواد معدنی (کلرورهای قلیایی فسفات و کربنات) و 5/2 در هزار آن مواد آلی (موسین و آلبومین و فرمان بزاقی) است فرمان بزاقی (همان پتیالین یا آمپلاز) در بزاق نشخوارکنندگان وجود ندارد.

مکانیسم ترشح بزاق:

 ترشح بزاق عملی است انعکاسی که بواسطه مجاورت مواد غذایی با منتهی‎الیه شاخه‎های عصبی حاصل می‎شود و در امر تحریک اعصاب چشم، بینی و حتی گوش دخالت دارند این نوع تحریکات را تحریک روحی می‎نامند، برای مثال بوی غذا در دام گرسنه باعث ترشح بزاق گردیده که اثر این نوع تحریک در اسب و گوسفند بسیار ضعیف است.

کمیت و کیفیت بزاق تابع نوع غذا خواهد بود. در اسب تحریک مکانیکی خوراک روی مخاط دهان باعث ترشح بزاق می‎گردد. ترشح غدد بناگوشی در این دام دائمی نبوده و فقط موقعی که حیوان خوراک می‎خورد جریان دارد و این ترشح در همان طرف که غذا جویده میغشود بیشتر جریان دارد. در نشخوارکنندگان ترشح بزاق دائمی است و این عمل ایجاد محیط قلیایی مناسب و آب کافی در 3 معده اولی آنها می‎نماید. در گوسفند ترشح غدد بناگوشی در موقع جویدن قدری افزایش یافته و در موقع نشخوار ترشحی ندارد.

ترشح بزاق به عمل اعصاب منبسط‎کننده عروق کاملاً بستگی دارد چنانکه وقتی فکین حرکت نمایند در اثر رفلکس عروق خونی منبسط شده
و جریان خون در غدد مربوطه نیز افزایش می‎یابد و غدد بزاقی ترشح بیشتری می‎نماید.

مواد غذایی تحت عمل بلع وارد لوله مری شده و تحت اثر اعصاب
و انقباضات عضلانی حلقوی و طولی لقمه غذایی را بجلو می‎راند و به فم‏المعده می‎رساند.

فم‎المعده (Cardia) :

بوسیله عضلات مضیقه که از عضلات صاف تشکیل شده مسدود می‎شود. دراسب عضلات مضیقه این ناحیه به قدری قوی است که اجازه برگشت مواد غذایی و حتی گاز معده را نمی‎دهد ولی در حیوانات گوشتخوار و  انسان براحتی امکان‎پذیر است. در نشخوارکنندگان لوله مری مسیرش از ورود به شکمبه تا شیردان ادامه می‎یابد و به ناودان مری موسوم است که خود اعمال فیزیولوژیکی بخصوصی دارد.

 فیزیولوژی ناودان (شیار) مری و اهمیت آن در نشخوارکنندگان شیرخوار:

مواد غذایی در موقع بلع نشخوارکنندگان نوزاد ممکن است بوسیله ناودان مری به شکمبه، نگاری، هزارلا و یا شیردان بریزد. ورود لقمه غذایی به معده‎ در اثر رفلکس‎های مخصوصی است که لبه‎های ناودان مری تحت اثر آن رفلکس‎ها بالا آمده و تبدیل به ناودان می‎شود و مواد محلول را به شیردان می‎برد و یا لبه‎ها بالا نیامده و ناودانی شکل نمی‎شود و آب و مواد غذایی در معده اول ریخته می‎شود. این رفلکس در گوساله‎های نوزاد بشدت وجود دارد و هر قدر سن آن اضافه شود اثر رفلکس تخفیف می‎یابد تا جائیکه جز در مورد استثنایی دیگر عمل نمی‎کند و آن مورد استثنایی تشنگی کامل است در اثر دیدن آب لذتی که به حیوان دست می‎دهد این رفلکس ایجاد می‎شود و آب را یکسره به هزارلا و شیردان می‎برد.

بنابراین دو حالت مختلف در این مورد پیش می‎آید، یکی اینکه در نشخوارکننده جوان در اثر ذوق و لذتی که از نوشیدن شیر و آب می‎برد، تحت اثر این احساسات رفلکس ناودان مری عمل کرده و کلیه مواد غذایی آبکی و شیری را به هزارلا و شیردان می‎رساند. در این موقع دام نوزاد مانند تک معده‎ای عمل می‎نماید و چنانکه دیدیم اندازه و حجم معده‎های آن غیر از شیردان ناچیز می‎باشد، رفته رفته در اثر سن و کاهش رفلکس لبه‎های ناودان مری بازمانده، لذا مواد غذایی و آب به شکمبه می‎ریزد.

در این صورت است که حیوان جزو حیوانات چند معده‎ای محسوب شده و مخصوصاً معده اول و دوم آن محل رشد و نمو اجتماع میکروبی گشته و فعالیت میکروبی بنحو کامل جریان یافته و خودسازی (Autosynthese) باعث می‎شود که بعضی مواد لازم جهت نشخوارکننده از این طریق بعمل می‎آید و مورد استفاده میزبان قرار می‎گیرد. در این صورت دام نشخوارکننده با مصرف مواد غذایی کم خرج کلیه مواد غذایی خود را بدست می‎آورد و از این راه دامدار باتجربه می‎تواند بمنظور رسیدن به اهداف خود از این رفلکس‎ها استفادة لازم را ببرد.

1- دامپرور در صورت لزوم می‎تواند موجباتی فراهم نماید تا این رفلکس هر چه بیشتر ادامه یابد، به این ترتیب که کلیه مواد غذایی حیوان را بصورت شیر و مشتقات آن به حیوان بخوراند. بطوریکه مواد غذایی مستقیماً وارد شیردان شود و شکمبه آن حتی‎المقدور از فعالیت بازماند و اجتماع میکروبی فعالیتی ننماید. در این صورت گوساله حتی تا سنین 3 تا 4 ماهگی با گوشت سفید و مرغوب چاق و پروار گردد. در این حالت گوشت سفید مرغوب بوده و ارزش بیشتری نیز دارد.

2- در صورتیکه دامهای داشتی و یا حیوانات برای نگهداری باشند عکس حالت فوق، دامدار می‎تواند هر چه سریعتر اثرات رفلکس را کاهش دهد. بدین شکل که همیشه آب در اختیار گوساله قرار دهند تا تشنگی باعث تحریک رفلکس نشود و علوفه سبز و خوش خوراک در اختیار حیوان قرار دند تا حیوان جوان زودتر به خوراک افتد و مواد غذایی مختلف و آب بنوشد. در این حالت شکمبه جهت پرورش اجتماع میکروبی آماده شده و در نتیجه مواد غذایی مورد نیاز نشخوارکننده جوان فقط با خوراک علوفه‎ای به دست آید. در این حالت می‎توان میزان رشدی را که با خوراندن شیر گران‎قیمت برای رشد نشخوارکننده جوان بدست می‎آورند همان رشد را فقط با خورانیدن علوفه و مواد متراکم بدست آورد.

فیزیولوژی نشخوار:

نشخوار در فاصله خوراکیها بعمل می‎آید. حیوان پس از بلع سریع غذا در زمان فراغت مجدداً غذا را می‎جود. اگر دام در 24 ساعت 6 ساعت خوراک بخورد حدود 8 ساعت نیاز به نشخوار آن را دارد.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است.

ارسال نظر برای این مطلب غیر فعال شده است!