دستگاه گوارش نشخوارکنندگان
دستگاه گوارش مانند لولهای است که از دهان شروع شده و تا مقصد ادامه دارد و کار این دستگاه جویدن غذا، بلعیدن لقمه، هضم، جذب و دفع آن است. دستگاه گوارش، غذا را به ترکیبهای سادهتر و جذبشدنی تبدیل و از آنها برای تولید انرژی و سنتز ترکیبهای دیگر استفاده میکند. دستگاه گوارش از دهان (زبان و دندانها)، گلو (حلق)، مری، معده (شکمبه، نگاری، هزارلا و شیردان)، روده باریک، روده فراخ و اندامهای گوارشی (غدههای بزاقی، جگر و پانکراس یا لوزالمعده) تشکیل شده است.
دهان:
دهان برای خرد و مخلوط کردن خوراک با بزاق به کار گرفته میشود اما ممکن است در گرفتن غذا و نیز به عنوان یک اندام دفاعی و حمله در برخی گونهها کاربرد داشته باشد. زبان و دندانها به وسیله لبها، گونهها و ماهیچههای آروارهها، احاطه گردیدهاند.
دندانها:
در دهان نشخوارکنندگان کوچک و بزرگ از روزهای اول زندگی دندانهای جلو به چشم میخورد. این دندانها به نام دندانهای ثنایا، یا دندان پیشین میباشد که تعداد آنها 8 عدد بوده و فقط در فک پایین میروید. در زمانهای مختلف رشد این دندانها تبدیل به دندانهای اصلی میشوند که در تعیین سن نشخوارکننده اهمیت زیادی دارند. در دهان نوزاد نشخوارکنندگان در همان روزهای اول 3 عدد دندان آسیا در هر طرف و هر فک رویش مینماید و در مجموع 20 عدد دندان شیری وجود دارد. ولی در نشخوارکنندگان بالغ 32 دندان وجود دارد که بتدریج 6 عدد دندان آسیا در هر طرف و هر فک و 8 دندان ثنایا که بتدریج به دندان دائم تبدیل خواهد شد.به ادامه مراجعه کنید/
غدد بزاقی:
شامل 3 جفت غدد بزاقی اصلی و چندین غدد بزاقی کوچک میباشد.
غدد بزاقی اصلی عبارتند از:
1-یک جفت غدد بناگوشی
2- یک جفت غدد زیرفکی و غدد زیرزبانی
3- برخی از غدد ترشحات آبکی دارند که به آنها غدد بزاقی سروزی میگویند،
برخی دیگر ترشحات مخاطی دارند تحت نام غدد بزاقی مخاطی و برخی دیگر نیز ترشحات آبکی و هم ترشحات مخاطی دارند و به آنها غدههای بزاقی مخاطی میگویند نقشی که بزاق در نشخوارکنندگان دارد افزایش مایعات شکمبه و نگاری به منظور بهتر کردن فرآیندهای تخمیری میکروبی، تنظیم PH شکمبه و نگاری (بین 8/5 الی 7) با افزودن بیکربنات و فسفات، با از بین بردن کف از بروز نفخ جلوگیری میکنند و نیز برگرداندن اوره به شکمبه و نگاری جهت حفظ مبادلة اورة خون، شکمبه و بزاق میباشد.
حلق یا Pharinx رابط بین دهان و لوله مری میباشد.
لوله مری یا( Oesophagus) :
لولهای است عضلانی و قرمز رنگ که آن را سرخ روده نیز مینامند. مری ادامة حلق است و تا معده ادامه دارد. مری، مایع مخاطی ترشح کرده و لقمه (غذا) را به سوی معده، هدایت میکند. اسفنکتری در ابتدای مری وجود دارد که در حالت عادی منقبض است و دهانه مری را بسته نگه میدارد. که بالا آمدن حنجره در زمان گذشتن غذا از گلو سبب انبساط این اسفنکتر و وارد شدن لقمة غذا به مری میشود. یک اسفنکتر دیگر در بخش انتهایی مری وجود دارد که هنگام فرو بردن غذا، این اسفنکتر منبسط میشود تا لقمه وارد معده شود.
معده (Estomac) :
معده عضو اصلی و مشخص نشخوارکنندگان را تشکیل میدهد که ظرفیت آنها در گاو 300 لیتر و در گوسفند و بز 10 لیتر میباشد. این عضو در نشخوارکنندگان از 4 بخش مجزا و نیز مربوط به هم تشکیل شده
است برخی از محققین این اعضاء مختلف را در حکم یک معده یا قسمتهای مختلف آن دانستهاند. لذا نشخوارکنندگان را Polygastric مینامند که دارای 4 معده مجزا و مختلف هستند. شتر که جزو نشخوارکنندگان است دارای 3 معده میباشد.
1- شکمبه (Rumen) :
شکمبه که آن را علفدان نیز میگویند 90 درصد از حجم معده نشخوارکنندگان را تشکیل میدهد. این عضو بیشتر طرف چپ حفره بطنی را فرا گرفته است. ابتدای شکمبه فمالمعده که لوله مری را به شکمبه متصل میکند و از آن پس این مجرا تا نگاری و هزارلا و بالاخره تا شیردان ادامه مییابد. جدار شکمبه را سیرابی (Pans) مینامند.
شکمبه: از نقطه نظر نسجشناسی وجود مخاطات مخطط در جدار داخلی شکمبه، امکان جذب مواد را از آن کاملاً میسر میسازد. مخصوصاً که قشر شاخی مخاط خیلی نازک بوده و مویرگهای پرخون فراوانی که از زیر قشر اپیتلیال عبور میکند قابلیت جذب آن را بالا میبرد.
برجستگیهای موجود در اپیتل شکمبه و نگاری باعث افزایش سطح داخلی آنها شده و میزان جذب را بالا میبرد. چنانکه از کلیه مواد قابل هضم در دستگاه گوارش 40 درصد در شکمبه گاو و 55 تا 85 درصد در شکمبه گوسفند هضم و جذب میگردد. اپیتل پوشش مخطط شکمبه کاملاً از نظر نسجشناسی شبیه پوست بدن میباشد با این تفاوت که خیلی نازکتر است، از دلایلی که محققین به منظور قابل جذب بودن مخاط شکمبه ارائه میکنند این است که بعد از غذا میزان اسیدهای چرب فرار در شکمبه افزایش مییابد در صورتیکه در شیردان زیاد نمیشود. پس مسلم است که تمام آن توسط مخاط شکمبه جذب میشود. همچنین خونی که از جدار شکمبه گرفته شده دارای مقدار زیادتری اسیدهای چرب بوده است.
2- نگاری (Reticulum) :
کوچکترین اندام از معده نشخوارکنندگان است که روی جناق سینه قرار دارد و بطور عرضی روی خط وسط میباشد. قسمت داخلی آن از نظر مخاطی کاملاً شبیه مخاط شکمبه است که حجرات آن چندضلعی و خیلی شبیه حجرات کندوی عسل میباشد. حفرههای نگاری و شکمبه، با یکدیگر راه دارد و دیوارة کوتاهی آنها را از هم جدا میکند. به همین دلیل، این دو حفره را روی هم رفته، حفره نگاری – شکمبه نیز مینامند.
جدار نگاری دارای انقباضات شدیدی است که میتواند مواد غذایی را تا لوله مری و دهان براند. لذا اغلب اجسام خارجی مانند یخ, سیم و شیشه و غیره که بوسیله حیوان نشخوارکننده بلع میگردد در جدار آن نفوذ نموده و گاهی نیز در اثر مجاورت با قلب این اجسام به قلب صدمه وارد میکند و سبب مرگ حیوان نیز میشود. لذا در مورد دل دردها در اثر اجسام خارجی این عضو همیشه در معرض سوراخ شدن و عوارض ناشی از آن میباشد.
3- هزارلا (Omasum) :
هزارلا، اندامی کرهای شکل است که از نگاری بزرگتر و حجیمتر است. و صفحههایی ماهیچهای به نام لامینا دارد که وجود این پردهها باعث میشود که سطح قابل جذب هزارلا به نسبت چندین برابر افزایش یابد. به همین جهت محتویات آن بسرعت آب خود را از دست میدهند. و آب همراه مواد از مخاطات هزارلا جذب میگردد. اگر بنا به دلایلی جذب مواد غذایی در هزارلا متوقف شود آب آن بیش از اندازه جذب شده و مواد خشک میگردند. که خود زمینهساز بیماری در نشخوارکنندگان خواهد بود که بنام اختلالات هزارلا معروف است.
4- شیردان (Abomasum) :
این معده از نظر ساختمان داخلی و از نظر وظایفی که انجام میدهد
کاملاً شبیه معده حیوانات یک معدهای است. شیردان بوسیله بابالمعده
یا پیلور به رودهها وصل میشود. در ناحیه پیلور اسفنکتر محکمی قرار
گرفته که باز و بسته شدن آن از نظر فیزیولوژیکی خیلی مهم بوده و آن را Pyloriespbiucter گویند.
رودهها (Intestine)
رودهها به دو قسمت متمایز تقسیم میشوند روده کوچک و روده بزرگ:
روده کوچک (Small Intestine) :
روده کوچک یا باریک از 3 قسمت به نامهای دودنوم (دوازدهه) که قسمت ابتدایی روده باریک است و ترشحات پانکراس و صفرا در این بخش میریزد. ژژونوم و ایلئوم که توسط رودهبند (Mesenter) نگهداری شده و آویزان میباشند.
روده بزرگ (فراخ) (Large Intesting) :
روده بزرگ از دو بخش بنام روده کور و کولون تشکیل شده است که کولون خود نیز شامل کولون بالارونده، کولون عرضی و کولون پایینرونده میباشد. کولون پایینرونده به راستروده و مقعد ختم میشود.
تقسیمبندی دستگاه گوارش نشخوارکنندگان:
1- بخشی که فقط راه عبور خوراک را تشکیل میدهد بنام Ingestion نامیده میشود که خوراک از این راه وارد دستگاه گوارش میگردد. این قسمت شامل دهان، حلق و مری است.
2- قسمتهایی که نقش هضم و جذب را به عهده دارند و آن را Digestion مینامند که شامل معده و رودهها تا آنجا که در مواد غذایی تغییراتی ایجاد گردیده و قابل جذب میشوند.
3- بخش دیگری که مجرای دفع را تشکیل میدهد و آن را Exgestion مینامند که چندان تفاوتی به لحاظ ساختمانی با قسمت اولیه ندارد.
در دستگاه گوارش نشخوارکنندگان قسمتهایی که با سن حیوان رشد کرده و نمو مخصوص بخود دارند چهار معده میباشد که چگونگی افزایش حجم آنها در زیر آمده است:
| شکمبه | نگاری | هزارلا | شیردان |
گوساله تازه زا | 20% | ــ | ــ | 80% |
گوساله دو ماهه | 50% | ــ | ــ | 50% |
گوساله سه ماهه | 70% | ــ | ــ | 30% |
گوساله چهار ماهه | 80% | ــ | ــ | 20% |
گوساله 18 ماهه | 80% | 5% | 5/7% | 5/7% |
در نشخوارکنندگان تازهزا سه معده اولی کاری انجام نمیدهند زیرا در اثر رفلکس ناودان مری مواد غذایی اولیه مانند شیر و آب مستقیماً به شیردان وارد میشود. در اینصورت که 3 معدة اولی عملی انجام نداده و حیوان در روزهای اول زندگی مانند حیوانات تک معدهای زندگی میکند. لذا به کلیه مواد مغذی و ویتامینها و مواد پروتیدی حیوانی مانند نوزاد حیوانات دیگر احتیاج کامل دارد. به تدریج که حیوان بزرگ میشود و مواد علوفهای به 3 معده اولی وارد میگردد و شروع به افزایش مینماید و اجتماع میکروبی را که منبع اصلی تجزیه و تأمین غذایی در نشخوارکنندگان است بوجود میآورد این اجتماع میکروبی که بنام میکروارگانیسم معروف است در شکمبه نشخوارکنندگان و در رودههای بزرگ در حیوانات علفخوار تک معدهای را بوجود میآورد که این میکروارگانیسمها با حیوانات میزبان همزیستی را بوجود میآورند.
این همزیستی میکروب و حیوان میزبان سبب میشود که نکات زیر انجام گردد:
1- امکان استفاده از جیره غذایی کاملاً سلولزی برای علفخواران
2- اختلاف کلی مواد غذایی از نوع پروتیدی
3- برآورده شدن نیاز ویتامینهای گروه B برای میزبان
بنابراین نشخوارکنندگان کوچک و بزرگ بطور کامل از این میکروارگانیسمها و این همزیستی استفاده میکنند و حیوانات علفخوار تک معدهای مانند اسب و خرگوش مانند نشخوارکنندگان از این امکان برخوردار نیستند.
فیزیولوژی دستگاه گوارش نشخوارکنندگان
هضم مواد غذایی بوسیله اعمال مکانیکی، میکروبی و شیمیایی صورت میگیرد. اعمال مکانیکی، باعث خرد شدن و نرم شدن غذا و آغشتگی آن با ترشحات مجاری گوارشی و جابجا شدن آنها در لوله گوارش میگردد. این اعمال شامل جویدن و حرکات مختلف دستگاه گوارش است.
عمل جویدن (Mastication) :
در مرحله اول جویدن خوراک در نشخوارکنندگان بطور خیلی ناقص انجام میگردد. یعنی نشخوارکنندگان در مرحله اول لقمه غذایی را قبل از خرد کردن بوسیله دندانها و قبل از آغشتگی کامل با بزاق بلع مینمایند. دندانها، زبان و لبها در گرفتن غذا و انتقال آن به دهان نقش مهمی دارند. بلع غذا به 3 مرحله تقسیم میشود: عبور غذا از دهان، گلو (حلق) و مری. عبور غذا از دهان بوسیله زبان انجام میشود. عبور لقمه غذا با حرکات دودی دیوارة گلو از گلو به درون مری فرستاده میشود. عبور غذا از مری به وسیله انقباض دودی مری انجام میگردد.
مجاورت لقمه غذایی با مخاط دهان باعث تحریک جویدن میگردد. ضمن عمل جویدن بزاق ترشح میشود و ترشح بزاق خصوصاً در نشخوارکنندگان فقط نقش مکانیکی، از نظر خیس و نرم کردن لقمه غذایی و سهولت در بلع را به عهده دارد که بسیار مهم است. بزاق مایعی است بدون رنگ و بو و کمی چسبناک که بوسیله غدههای بزاقی و غدههای کوچک مخاطی تراوش میشود.
غدد بزاقی:
غدد بناگوشی، زیرزبانی و زیرفکی و نیز غدههای کوچک مخاطی زیادی که در تمام سطح مخاط دهان موجود است و ترشحات خود را به ترشحات بزاقی میافزاید و از مجموع تراوشات این غدهها، بزاقی مخلوط به دست میآید. وزن مخصوص بزاق 002/1 تا 006/1 و مقدار آن در 24 ساعت در انسان تا 5/1 لیتر در اسب 42 لیتر و در گاو به 56 لیتر میرسد. واکنش آن قلیایی بوده و در گاو PH آن 3/8 میباشد. هر یک از غدد ترشحات مخصوصی دارند.
بزاق غده بناگوشی کاملاً آبکی است و جهت خیساندن مواد خشک ترشح میشود. لذا در حیوانات علفخوار این غده بزرگتر بوده و ترشح آن زیادتر است. موکوس که ماده لزج بزاق میباشد در ترشحات غده بناگوشی وجود ندارد.
ترشحات غدد زیرفکی موسیندار و لزج است و خاصیت مکانیکی دارد. به این ترتیب دور لقمه غذایی را احاطه کرده و آنرا کاملاً لغزنده مینماید که در طول لوله مری براحتی عبور نماید، غدد زیرمخاطی نیز بزاقی ترشح میکنند که موسین و ماده مخاطی آن بیشتر بوده و شبیه غدد زیرزبانی میباشند. بزاق دارای 05/0 درصد مواد جامد است که 5/1 در هزار آن مواد معدنی (کلرورهای قلیایی فسفات و کربنات) و 5/2 در هزار آن مواد آلی (موسین و آلبومین و فرمان بزاقی) است فرمان بزاقی (همان پتیالین یا آمپلاز) در بزاق نشخوارکنندگان وجود ندارد.
مکانیسم ترشح بزاق:
ترشح بزاق عملی است انعکاسی که بواسطه مجاورت مواد غذایی با منتهیالیه شاخههای عصبی حاصل میشود و در امر تحریک اعصاب چشم، بینی و حتی گوش دخالت دارند این نوع تحریکات را تحریک روحی مینامند، برای مثال بوی غذا در دام گرسنه باعث ترشح بزاق گردیده که اثر این نوع تحریک در اسب و گوسفند بسیار ضعیف است.
کمیت و کیفیت بزاق تابع نوع غذا خواهد بود. در اسب تحریک مکانیکی خوراک روی مخاط دهان باعث ترشح بزاق میگردد. ترشح غدد بناگوشی در این دام دائمی نبوده و فقط موقعی که حیوان خوراک میخورد جریان دارد و این ترشح در همان طرف که غذا جویده میغشود بیشتر جریان دارد. در نشخوارکنندگان ترشح بزاق دائمی است و این عمل ایجاد محیط قلیایی مناسب و آب کافی در 3 معده اولی آنها مینماید. در گوسفند ترشح غدد بناگوشی در موقع جویدن قدری افزایش یافته و در موقع نشخوار ترشحی ندارد.
ترشح بزاق به عمل اعصاب منبسطکننده عروق کاملاً بستگی دارد چنانکه وقتی فکین حرکت نمایند در اثر رفلکس عروق خونی منبسط شده
و جریان خون در غدد مربوطه نیز افزایش مییابد و غدد بزاقی ترشح بیشتری مینماید.
مواد غذایی تحت عمل بلع وارد لوله مری شده و تحت اثر اعصاب
و انقباضات عضلانی حلقوی و طولی لقمه غذایی را بجلو میراند و به فمالمعده میرساند.
فمالمعده (Cardia) :
بوسیله عضلات مضیقه که از عضلات صاف تشکیل شده مسدود میشود. دراسب عضلات مضیقه این ناحیه به قدری قوی است که اجازه برگشت مواد غذایی و حتی گاز معده را نمیدهد ولی در حیوانات گوشتخوار و انسان براحتی امکانپذیر است. در نشخوارکنندگان لوله مری مسیرش از ورود به شکمبه تا شیردان ادامه مییابد و به ناودان مری موسوم است که خود اعمال فیزیولوژیکی بخصوصی دارد.
فیزیولوژی ناودان (شیار) مری و اهمیت آن در نشخوارکنندگان شیرخوار:
مواد غذایی در موقع بلع نشخوارکنندگان نوزاد ممکن است بوسیله ناودان مری به شکمبه، نگاری، هزارلا و یا شیردان بریزد. ورود لقمه غذایی به معده در اثر رفلکسهای مخصوصی است که لبههای ناودان مری تحت اثر آن رفلکسها بالا آمده و تبدیل به ناودان میشود و مواد محلول را به شیردان میبرد و یا لبهها بالا نیامده و ناودانی شکل نمیشود و آب و مواد غذایی در معده اول ریخته میشود. این رفلکس در گوسالههای نوزاد بشدت وجود دارد و هر قدر سن آن اضافه شود اثر رفلکس تخفیف مییابد تا جائیکه جز در مورد استثنایی دیگر عمل نمیکند و آن مورد استثنایی تشنگی کامل است در اثر دیدن آب لذتی که به حیوان دست میدهد این رفلکس ایجاد میشود و آب را یکسره به هزارلا و شیردان میبرد.
بنابراین دو حالت مختلف در این مورد پیش میآید، یکی اینکه در نشخوارکننده جوان در اثر ذوق و لذتی که از نوشیدن شیر و آب میبرد، تحت اثر این احساسات رفلکس ناودان مری عمل کرده و کلیه مواد غذایی آبکی و شیری را به هزارلا و شیردان میرساند. در این موقع دام نوزاد مانند تک معدهای عمل مینماید و چنانکه دیدیم اندازه و حجم معدههای آن غیر از شیردان ناچیز میباشد، رفته رفته در اثر سن و کاهش رفلکس لبههای ناودان مری بازمانده، لذا مواد غذایی و آب به شکمبه میریزد.
در این صورت است که حیوان جزو حیوانات چند معدهای محسوب شده و مخصوصاً معده اول و دوم آن محل رشد و نمو اجتماع میکروبی گشته و فعالیت میکروبی بنحو کامل جریان یافته و خودسازی (Autosynthese) باعث میشود که بعضی مواد لازم جهت نشخوارکننده از این طریق بعمل میآید و مورد استفاده میزبان قرار میگیرد. در این صورت دام نشخوارکننده با مصرف مواد غذایی کم خرج کلیه مواد غذایی خود را بدست میآورد و از این راه دامدار باتجربه میتواند بمنظور رسیدن به اهداف خود از این رفلکسها استفادة لازم را ببرد.
1- دامپرور در صورت لزوم میتواند موجباتی فراهم نماید تا این رفلکس هر چه بیشتر ادامه یابد، به این ترتیب که کلیه مواد غذایی حیوان را بصورت شیر و مشتقات آن به حیوان بخوراند. بطوریکه مواد غذایی مستقیماً وارد شیردان شود و شکمبه آن حتیالمقدور از فعالیت بازماند و اجتماع میکروبی فعالیتی ننماید. در این صورت گوساله حتی تا سنین 3 تا 4 ماهگی با گوشت سفید و مرغوب چاق و پروار گردد. در این حالت گوشت سفید مرغوب بوده و ارزش بیشتری نیز دارد.
2- در صورتیکه دامهای داشتی و یا حیوانات برای نگهداری باشند عکس حالت فوق، دامدار میتواند هر چه سریعتر اثرات رفلکس را کاهش دهد. بدین شکل که همیشه آب در اختیار گوساله قرار دهند تا تشنگی باعث تحریک رفلکس نشود و علوفه سبز و خوش خوراک در اختیار حیوان قرار دند تا حیوان جوان زودتر به خوراک افتد و مواد غذایی مختلف و آب بنوشد. در این حالت شکمبه جهت پرورش اجتماع میکروبی آماده شده و در نتیجه مواد غذایی مورد نیاز نشخوارکننده جوان فقط با خوراک علوفهای به دست آید. در این حالت میتوان میزان رشدی را که با خوراندن شیر گرانقیمت برای رشد نشخوارکننده جوان بدست میآورند همان رشد را فقط با خورانیدن علوفه و مواد متراکم بدست آورد.
فیزیولوژی نشخوار:
نشخوار در فاصله خوراکیها بعمل میآید. حیوان پس از بلع سریع غذا در زمان فراغت مجدداً غذا را میجود. اگر دام در 24 ساعت 6 ساعت خوراک بخورد حدود 8 ساعت نیاز به نشخوار آن را دارد.
نظرات
ارسال نظر